sorita

happy

جمله دلخواه

sms

اس ام اس های خنده دار مخصوص شب امتحان

 

روش درس خوندن من در ایام امتحانات :
این که نمیاد …
اینم که طولانیه ولش کن …
اینم که تابلویه جوابش چیه !
آخیش ، پاشم برم بیرون !

 

 

قابل توجه دانشجویان :
امتحان وسیله هستش ، نمره دست استاده!

 

 

سلامتی‌ همه استادایی که امتحان می‌گیرن نه انتقام !

 

من نمی دوم این درس خوندن چی داره که; تا میری دو کلمه درس بخونی حتی خاطرات دوران مهد کودک, اونم با وضوح HD یادِ آدم میاد !

 

 

دقت کردین استرسی که ما موقع باز کردن سایت دانشگاه واسه دیدن نمرمون داریم ،
تروریست القاعده برای عملیات انتحاری نداره

 

 

تا حالا دقت کردین یک ساعت مونده به امتحان به این فکر میفتیم که; اگه فقط یه کم زودتر می خوندیمش ۲۰ میشدیم ؛ چه راحت بود ؟؟؟

 

 

یادش بخیر …
دوره دبستان : میومدیم میگفتیم یه سوال هم غلط نداریم !
راهنمایی : یه غلط دارم !
دبیرستان : یه دونه درست زدم !
دانشگاه : فک کنم یه سوال رو فهمیدم

 

 

صفایی ندارد ارسطو شدن ، خوشاپرکشیدن ، پرستو شدن !
توکه پر نداری پرستو شوی ؛ بشین درس بخون تا ارسطو شوی !
فرارسیدن ماه امتحانات تسلیت باد !

 

 

یکی از فانتزیام اینه که توی دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم کنه;
که بهت صفر میدم بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم به دیوار بگم :
منو از نمره میترسونی ؟؟؟ من زندگیمو باختم استاد … برو از خدا بترس …

 

 

۳تا دروغ هست که تو زندگی زیاد میشنوی :
عاشقتم
تا آخر عمر باهات میمونم
دیفرانسیل و انتگرال یه روزى به دردتون میخوره !!!

 

 

مراحل درس خوندن یک دانشجو :
خوابیدن روی جزوه
گرفتن مشکلات و نواقص گل های قالی
جمع کردن آشغال های ریز و درشت اطراف زمین
خاک گیری گوشه های موبایل
گرفتن چندین عکس با گوشی از خود در حالت های مختلف و در ژست درس خواندن
اس ام اس بازی با بچه های کلاس که هر کدوم چقدر درس خوندن
خوندن یادگاری های جزوه که رفقا سر کلاس نوشتن
بد گفتن به درس و دانشگاه و در آخر هم خسته شدن و رفتن و یه چیزی خوردن!


اس ام اس های زیبا و جذاب


 

ﺩﻟــــــﺘﻨﮕﯽ . . . ﺣـــــﺲ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔـﺎﻫﯽ ﺗــــ ♥ـــــﻮ
ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ . . . ﮔـﺎﻫﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸــــﻪ . . . ﮔـﺎﻫﯽ
ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻟــﺎﻥ . .

 

.

.

.
باران ببار …
بگذار اشک هایم غریب نباشند...
پشت پنجره نشسته ام و میباری …
ناودانی چشمانم سرازیر شده است!

 

.

.

.
وقتی سر دعوا ها و مشکلات همش تو کوتاه میای کم کم انقدر کوتاه میشی که بعضی ها فکر میکنن صندلی هستی و سوارت میشن و پایین هم نمیان.

 

.

.

.
وای یه بار دست بابامو بوسیدم احساس کردم بغض کرده و میخاد گریه کنه ولی مردیش نمیزاره,
دم همه بابا ها گرم
.

.

.

بیخودی پرسه زدیم،صبحمان شب بشود
بیخودی حرص زدیم،سهممان کم نشود
ما خدا را با خود، سر دعوا بردیم،
و قسم ها خوردیم، ما به هم بد کردیم
ما به هم بد گفتیم،ما حقیقتها را،زیر پا له کردیم
و چقدر حظ بردیم،که زرنگی کردیم،
روی هر حادثه ای ،حرفی از عشق زدیم،
از شما میپرسم،ما که را گول زدیم؟؟

.

.

.

 

دلبستن مثل پرت کردن یه سنگ تو دریاست
اما دل کندن مثل پیداکردن همون سنگه!

 

.

.

.
اگه سراب دیدید بنشینید و از آن بنوشید
نگذارید سراب به دروغش افتخار کند.

.

.

.

 

ﻣﻮﺍﻇﺐ ﮐﻠﻤﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﺑﺎﺷﯿﺪ
ﺷﺎﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺨﺸﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ .

.

.

.

 

ﭘﺴﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ , ﺯﺧﻢ ﮐﻪ ﺧﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ!
ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﺟﺎﯾﯽ ، ﭼﯿﺰﯼ ، ﺷﺒﯿﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﺗﺎ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺯﺧﻤﺖ
ﺳﺮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ!

.

.

.

 

چه قدر عجیبه زندگی،تا گریه نکنی کسی نوازشت نمیکنه،تا قصد رفتن نکنی کسی نمیگه بمون،تا نری کسی قدرتو نمیدونه، تا نمیری کسی دلش برات تنگ نمیشه!!!

.

.

.

 

آدم وقتی فقیر میشه،خوبی هاش هم حقیر میشه.اما كسی زور داره یا زر داره،حقارت هاش هنر میشه.

.

.

.

 

مایه اصل ونصب درگردش دوران زر است

دائمأخون میخوردتیغی كه صاحب جوهراست

دود اگربالا نشیندكسرشأن شعله نیست

جای چشم ابرو نگیردگرچه او بالاتر است

شصت وشاهد هر دو دعوای بزرگی میكنند

پس چراانگشت كوچك لایق انگشتراست

آهن وفولادازیك كوره میایندبرون

آن یكی شمشیرگردددیگری نعل خراست

گرببینی ناكسان بالانشینندصبركن

روی دریاكف نشیند قعردریاگوهراست.

.

.

.

مهربانی تا كی؟؟
بگذار سخت باشم و سرد!
باران كه بارید ...چتر بگیرم و چكمه!
خورشید كه تابید...پنجره ببندم و تاریك!
اشك كه آمد...دستمالی بردارم و خشك!
و نیشخندی بزنم و سوت...

 

.

 

.

.

 

شمــا یادتـــون نمیــاد ...
مــنــم یادمـ نمیــاد ...
ولی میــــگن آدمــا یه زمــانی مهــــربون بـــودن ..!!

 

 

.

.

.
مترسک گفت ای گندم توگواه باش که مرا برای ترساندن آفریدن ولی من عاشق پرنده ای بودم که از ترس من از گرسنگی مرد.

 

.

.

.

مـُــمتنفـّرґ از انسآטּ هایـﮯ ڪﮧ בیوآر بـُلنـבَت را مـﮯبیننـב ،
ولـﮯ بـﮧ בُنبـآل هـَمآטּ آجـُر لق בیوآرت هـَستنـב که :
تو را فرو بریزنـב
تا تو را انڪآر ڪُننـב
و از رویـَت رב شونـב...

.

.

.

آدم وقـتی یـه حـس تکرار نشدنی رو
با یکی تجـربه مـیکـنه
دیگه اون حــس رو با کـس دیگه ای
نـمیـتونه تـجـربه کـنه
بـعـضی حــس هـا
خــاص و نــاب هـسـتـنـد
مـثـل بــعـضـی آدم هـا☻

.

.

.
گاهی باید احساس نکنی ، تا احساست کنند ! گاهی باید کسی باشی که نیستی ، تا کسی که بودی باشی ! گاهی باید چشم ها را بست ، تا تو را ببینند ! گاهی باید خوابید ، تا شاید بیدارت کنند ! گاهی باید رفت ، تا بودنت احساس شود ...

.

.

.
"زخـم هـا" خوب می شن!
اما "خوب شدن" با "مثل روز اول شدن" خیلی فرق داره ...

.

.

.
خــاطــرات نــه ســر دارنــد و نــه تــه ...
بــی هــوا مــی آیــنــد تــا خــفــه ات کــنــنــد . . .
مــیــرســنــد گــاهــی وســط یــک فــکــر . . . !
گــاهــی وســط یــک خــیــابــان . . .
ســردت مـــیـــکــنــنــد . . . داغــت مـــیـــکــنــنــد . . .
رگ خــوابــتـــ را بــلــدنــد . . . زمــیــنــت مــیـــزنــنــد . . .
خــاطــرات تــمــام نـــمــیـــشـــونـــد . . .
تـــمـــامــت مـــیـــکــنــنــد

.

.

.

حــــواست بـہ دلتــ باشد . . .
آن را هـــر جایــــے نگــذار!
ایــن روزهــــــا دل را میــدزدند . . .
بــعد ڪہ بہ دردشـــان نـخــورد
جـای صـــندوق پـستـــ آنــــرا در سطل آشـــــغال مے اندازند !
و تــو خوبــ مـیـــــدانے دلے که اَلمثنے شد!
دیــگر دِلــــ نمـیشود..

.

.

.
دیگر تو را آرزو نخواهم كرد،هیچ وقت !
تو را آن لحظه اى میخواهم كه خودت بیایى "با دل خودت" نه با آرزوى من !


اس ام اس های احساسی مخصوص روزای بارونی

 

غلط کرده باران
حالا که مرا به تو بد عادت کرده
بی تو می بارد
روز و شب
بی خستگی
وقتی خودت نیستی،
باران هست

 


چقدر این دوست داشتن های بی دلیل...خوب است!
مثل همین باران بی سوال
که هی می بارد...
که هی اتفاق آرام و شمرده شمرده می بارد!!

 


با ابرها چه غصه‌ی پنهانی‌ست؟
این عصرِ چندشنبه‌ی بارانی‌ست؟
وقتی که می‌بُریم مدام از هم
این عشق نیست، چاقوی زنجانی‌ست

 


آمدن را
از باد و باران بیاموز
رفتن را
از دل ِ من.

 


باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است که می گویم: من تنها نیستم, تنها منتظرم

 


پنجره ی باران خورده ات را باز کن
چند سطر پس از باران
چشمهایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده
دلم برایت تنگ است

 


نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد ، ولی باران نمیدانند که من دریایی از دردم ، به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم

 


اندکی عاشقانه تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند

 


بغضهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد ، صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون میریزد

 


مثل باران چشمهایت دیدنی است ٬ شهر خاموش نگاهت دیدنی است. زندگانی معنی لبخند توست ٬ خنده هایت بی نهایت دیدنی

 


اگر میدونستی چقدر دوستت دارم ... برای اومدنت بارون رو بهانه نمیکردی ، رنگین کمان من

 


در حسرت موجم ، باران کفافم نیست. درمان درد من ، باران ِ نم نم نیست

 


باران
یا
دوشِ آب،
چه فرقی می‌کند؟
وقتی عاشقی
زیرِ هیچ‌کدام
آواز نخواند...

 


کاش وقتی آسمان بارانی است ، چشم را با اشک باران تر کنیم
کاش وقتی که تنها میشویم ، لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم . . .

 


میدانم که می مانی و از قلبم بیرون نمیروی. پس لااقل باران را بهانه کن. دارد باران می آید

 


شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما ،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

 


باز باران ، بی طراوت ، کو ترانه؟! سوگواری ست ،رنگ غصه ، خیسی غم ،
می خورد بر بام خانه ، طعم ماتم . یاد می آرم که غصه ، قصه را می کرد کابوس ، بوسه می زد بر دو چشمم گریه با لبهای خیسش.....

 


چشمهای من از دوریت کنون مثل آسمان بارانیست ابرها میبارند و آرام میشوند اما چشمهایم می بارند و بیقرار تر میشوند
کاش تا ابرها آرام نشده اند بیایی

 


باز باران آمد
از هوا یا ز دو چشم خیسم؟
نیک بنگر!
چه تفاوت دارد...

 


خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی...

 


علم ثابت کرده که شکر در آب حل میشه ، پس هیچ وقت زیر بارون نرو ، چون شیرین ترین دوستم را از دست می دم

 


باران که می بارد تو در راهی از دشت شب تا باغ ِ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز با ابر و آب و آسمان جاری
تا عطرِ آهنگ تو می رقصد..... تا شعر باران تو می گیرد........

 


همواره تنهاییم
در جمع یاران هم
در یک کویر خشک
در زیر باران هم

 


باران رحمت خدا همیشه می بارد, تقصیر ماست که کاسه هایمان را بر عکس گرفته ایم!

 


قطره بارون ممکنه کوچک دیده بشه ٬ اما یک گل تشنه ٬ همیشه منتظر باریدنشه , یک اس ام اس ممکنه ساده برسه ٬ اما قلب فرستندش خیلی به یادته

 


چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند

 


حس میکنم روی صورتم دنیا چکه میکند
حس میکنم قطره قطره, نم نمک عاشقم میکنی
بارون که میبارد هوا تر میشود تا تو چشمک بزنی
بارون که میبارد باز با ترانه یا باز بی ترانه من عاشق تر گریه میکنم و رو به آسمان فریاد میزنم
دوستت دارم

 


وقتی دلم برات تنگ می شه میرم پشت ابرها زار زار گریه می کنم ، پس یادت باشه هر وقت بارون میاد دل من برات تنگ شده

 


باران از راه رسید ، عشق را دوباره در مزرعه ی خالی تنم پروراند ، زندگی را در آسمان آبی چشمم حس کرد ، ناگهان پایییز عشقم از راه رسید ، آری رفت ولی هنوز قلبم برای اوست

 


روزای بارونی قطره های بارون رو بشمار ، اگه بند اومد روی رفاقت من حساب کن ، نه کم میاد و نه بند میاد

 


زیر باران با یاد تو میروم ، به دنبال جای پای تو ، تو را می پرستم من شبانه ، برای لحظه های شادمانه ، برای با تو بودن صادقانه ، می آیم من به پیشت عاشقانه ، به تو دل بستم من شاعرانه ، اما افسوس از درک زمانه ، چه زیباست راز زمانه ، اگر زندگی باشد یک ترانه

 


مرا چه باک ز باران
که گیسوان تو چتری گشوده اند
مرا چه باک ز مرگ
که بوسه های تو پیغام های قیامند
بدرودهای تو
تکرارهای سلامند

 


مانند باران، اگر دلتان لرزید، بغضتان ترکید، کسی اینجا محتاج دعاست، اگر یادتان بود باران گرفت دعایی به حال من بیابان کنی

 


تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت
و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم

 


بارون و دوست دارم هنوز ... چون تو رو یادم میاره. حس می کنم پیشه منی ... وقتی که بارون می باره.

 


بارون بهونه است ، اسمون نمی تونه اشکاشو نگه داره ...

 


بر سرم
چتر گرفت؛
به تماشا
ایستادند
باران و رهگذران

 


باران. در گلوی من ابر ِ کوچکی ست میشود مرا بغل کنی؟ قول میدهم گریه کم کند

 


نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون ، ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست

 


یادگاری واسه بارون ، آرزوهایی که خاک شد / وقتی رفتی زیبا ، انگار روح از تنم جدا شد

 


توی زندگیت بارون نباش که فکر کنند با منت خودتو به شیشه میکوبی ، ابر باش که منتظرت باشند که ببیاری

 


عشق لالایی بارون تو شباست ، نم نم بارون پشت شیشه هاست ، لحظه شبنم و برگ گل یاس ، لحظه رهایی پرنده هاست ، لحظه عزیز با تو بودنه ، آخرین پناه موندن منه

 


وقتی ناله های خرد شدنت زیر پای بارون نوای دل انگیزی شد چه فرقی می کند برگ سبز کدام درختی

 


با رفیقت مثل چتر رفتار نکن که هر وقت بارون بند اومد ، فراموشش کنی !

 


زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت ، یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم ، بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون ، میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم .

 


میدونی چرا بارون از پشت شیشه قشنگ تره ، چون بدون اینکه خیس بشی احساسش میکنی ، مثل دیدن گریه کسی که خیلی دوستش داری ، همینطوره مگه نه

 


شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی
تو را با لهجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
پس از یک جستجوی نقره ایی در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گلهایی که در تنهاییم رویید با حسرت جدا کردم


اس ام اس غمگین و دلشکسته

 

اگر قصد ماندگــــــاری ندارید یادگـــــاری هم نگذارید

 

دیگه ته مونده‌های سیگارم را دور نمی‌ریزم….. شاید فردا که من نباشم….. از روی همینا بفهمی چقد دوست داشتم…..!!!!

 

خسته ام! نه اینکه کوه کنده باشم نه …! دل کنــــــــده ام!

 

صبر کن سهراب! آری… تو راست می گویی آسمان مال من است پنجره،فکر،هوا،عشق،زمین،مالِ من است! اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست… صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم

 

یکرنگ که باشی، زود چشمشان را میزنی، خسته میشوند از رنگ تکراریت، این روزها دوره ی رنگین کمان هاست

 

می کوشم غمهایم را غرق کنم ، اما بی شرف ها یاد گرفته اند ، شنا کنند!

 

برای قرصهایم لالایی می خوانم تا به خواب روند و فراموش نکنند که، خواب آورند نه یاد آور

  

آغوش خالیم از تو ، پرانتزی است بدون شرح …!

  

ﻣﺘﺮﺳﮏ ﺭﺍ ﺩﺍﺭ ﺯﺩﻧﺪ ، ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺑﺎ ﭘﺮﻧﺪﻩ…! ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺗﺎﺭﺍﺝ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﻱ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻴﮕﻔﺘﻲ ﮐﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ”ﻗﺤﻄﻲ ﻋﺎﻃﻔﻪ”ﻫﺎﺳﺖ

  

ﻣــــﺮﺩﻡ ﺍﯾــــﻦ ﺷـــﻬﺮ ﭼﻘـــﺪﺭ ﺧﻮﺑﻨـــﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﻦ ﻛـــﻔﺶ ﻧـــﺪﺍﺭﯼ ﺑﺮﺍﯾـــــﺖ ﭘﺎﭘــــﻮﺵ ﺩﺭﺳـــﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ

 

در کودکی در کدام بازی ، راهت ندادند… که امروز ، اینقدر دیوانه وار ،…. تشنه ی “بازی کردن ” با آدم هایی؟؟؟!

 

خوب هم که باشی ، از بس بَدی دیده اند خوبیهایت را باور نمیکنند. نفرین به شهری که در آن غریبه ها آشناترند

 

رسم زمانه است اگر نرم باشی تو را له میکنند اگر خشک باشی تو را میشکنند . . .

 

گـاهــی نمـی دانــی از دسـت داده ای .. یـــا از دسـت رفـــتـه ای

 

به دل نگیر، آدمها اینطوری اند، سیگار هم کامش را که داد ، زیـر پا ، لِه اش می کنند

 

گول دنیا را نخور ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشی ترند بره های این حوالی گرگ ها را میدرند سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها زنده ها هم آبروی مردگان را میبرند

 

قبر منو خیلی بزرگ بسازین….چون یی دنیا آرزو با خودم به گور میبرم

 

بـزرگ که میشــــوی ؛ غصـه هایت زودتـر از خـودت قـد می کشــند ، درد هـایت نــیز ! غــافل از آنکه لبخــندهـایت را ، در آلبــوم کـودکــی ات جــا گــذاشتــی

 

یادتون هست مرحوم حسین پناهی می گفت: خدایا دست بشکنه , پا بشکنه , سر بشکنه اما دل نشکنه ………. الهی دل هیچکس توی این دنیای خاکستری این روزها نشکنه

 

ممتد مانده ام ؛ انگار سکون عجیبی ، در شب ، میان ذهن من ؛ جولان می دهد مثل در خواب رفتن یک رویا ، با تصویری تمام سیاه !

 

چه فرقی دارد ، پُشت میله ها باشی ؛ یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن ، وقتی که آرزوهایت ، در حبس باشند

 

آرام در گوشه ای نشسته ام .. کار از چسب و باند و پانسمان گذشته زخم به روحم رسیده

 

نوشته هایم را می خوانی… و می گویی: چه زیبا! راستی… دردهای آدم ها زیبایی دارد…؟!؟!؟!

 

بعضی وقت ها ‌ چنان کیشت می کنند ‌ که سالهای سال مات می مانی

 

سخت ترین فعلی که برایت به سادگی صرف کردم عمرم بود

 

دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!! دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !! این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند… فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن… دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!! طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!

 

خواستم با یکی درد دل کنم… اول ازش پرسیدم سیگار داری؟… گفت:میخوای بکشی..؟ گفتم:نه ! تو بکش طاقت حرفامو داشته باشی

 

سلامتی کسایی که تو خاطرمون “ابدی” هستن اما تو خاطرشون “عددی” نیستیم

 

گاهی نیاز است دکتر به جای یک مشت قرص …برایت فریاد تجویز کند

 

اگه میدونستی قطره بارون وقت دورشدن ازابراچه حسی داشت اگرمیدونستی یه بندر وقت رفتن کشتی ها چه تنها میشه، اگرمیدونستی درخت کاج وقت پرکشیدن پرنده هاچه غمگین میشه، اگرمیدونستی رفتنت چه آتشی به جونم کشید اون وقت این قدرراحت نمیگفتی خداحافظ

 

تو کجایی سهراب؟ آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند… وای سهراب کجایی آخر؟ زخم ها بر دل عاشق کردند خون به چشمان شقایق کردند ! تو کجایی سهراب؟ که همین نزدیکی عشق را دار زدند ! ای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالی ست… دل خوش سیری چند صبر کن سهراب… گفته بودی قایقی خواهی ساخت ! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی اهل زمین دلگیرم…

 

مهربانی ها و دلجویی هایت به کنار! اما عزیزه من … قلبه شکسته با چسب زخم خوب نمی شود!!!

 

ســـر ســـری رد شـــو و زنـدگـــی کـــن ، دقــــت ….. “د ق ت ” مــی دهـد ، از مـــا گــفـتـن بود…………!!!!!!!!

 


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در  21 / 11 / 1391برچسب:,ساعت 5:49 PM  توسط fateme 

عشق

رویاهایم را در کنار کسانی گذراندم که بودند ولی نبودند
همراه کسانی بودم که همراهم نبودند
وسیله کسانی بودم که هرگز آنها را وسیله قرار ندادم
دلم را کسانی شکستند که هرگز قصد شکستن دل آنها را نداشتم
و تو چه دانی که عشق چیست
عشق سکوتی است در برابر همه اینها !!!


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در  20 / 11 / 1391برچسب:,ساعت 1:50 PM  توسط fateme 

ThAnkS

مرسی که هستی
و هستی را رنگ می‌‌آميزی
هيچ چيز از تو نمی‌خواهم
فقط باش
فقط بخند
فقط راه برو
نه...
راه نرو
می‌ترسم پلک بزنم
ديگر نباشی


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در  20 / 11 / 1391برچسب:,ساعت 1:46 PM  توسط fateme 

Copyright © 2012 Allright Reserved
تمام حقوق این وبلاگ متعلق به نویسنده آن میباشد.
طراح قالب: حسام غلامی